پریشانی های ذهن یه بنده خدا

یه جایی واسه اینکه بنویسم تا شاید بهم کمک کنه

پریشانی های ذهن یه بنده خدا

یه جایی واسه اینکه بنویسم تا شاید بهم کمک کنه

دور و نزدیک

دور و نزدیک برای چه؟
هیچ وقت از خود نپرسیدیم ، یا نپرسیدم
ولی دلیل هست از رفتنش یا رفتنم
هیچ وقت نتوان از یاد برد آخرین دیدار ، آخرین دیداری که یادم نیست
ولی هست کسی که رفته   در پی آنچه خواسته و من مانده از آنچه ناخواسته
چقدر تضاد در این توافق عقل . تا کجا؟  چرا؟

 

برای کدام اشتباهم به اینجا رسیدم
یا برای چه به این فکر اشنباه رسیدم
چرا همیشه چراها هستند و همیشه به دنبال چرا هستیم
آسمان هر موقع که بخواهد می بارد ، نه برای زمین  برای سبک کردن خود

نظرات 4 + ارسال نظر
بانوی ماه یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:24 ب.ظ http://banooyemah.blogsky.com

سلام مثل همیشه عالی و جالب بود موفق باشی

محمد دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:28 ق.ظ http://daftarekhaterat.persianblog.com/

اگه برای همه چیز یه فلسفه واحد در نظر بگیری دیگه در دام چراها نمی افتی.
موفق باشی.

mammad81 دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:58 ق.ظ http://mammad81.wordpress.com

سلام خوفی چیزی ندارم بگم فقط خواستم عرض ادب کنم

مهدی۲۰۶ دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:27 ق.ظ

زندگی بشر با همین چراها به اینجا رسید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد