پریشانی های ذهن یه بنده خدا

یه جایی واسه اینکه بنویسم تا شاید بهم کمک کنه

پریشانی های ذهن یه بنده خدا

یه جایی واسه اینکه بنویسم تا شاید بهم کمک کنه

و باز هم شکار

خوب از شکار که یه چیزهایی گفته بودم

وقتی هوابرف میزنه و سرد میشه معمولا پرنده ها از کوه ها میان نزدیک کوهپایه ها و این یعنی هجوم شکارچیان به این مناطق

از اونجایی که من هم دوست دارم خودمو هم جز شکارچیان بذارم واسه همین با دو تا از بچه ها رفتیم به کوهپایه ها

یه خوبی که داره همه جاش آسفالته پس وانته رو گرفتیم و رفتیم . ما دور بر ساعت ۳ رسیدیم

خیلی از مردم هم با خانواده هاشون تو قسمت های مختلف مسیر مشغول برف بازی بودند و آدم برفی هاشونو رو شیشه جلو میذاشتن و میرفتند

ما رسیدیم تا نزدیک های خونه یکی که دوست یکی از بچه ها بود

پیاده شدیم و پیاده روی شروع شد . ۲ تا تفنگ بادی و یه دونه ساچمه ای

همینجوری تفنگ ساچمه ای رو بردم (چون شکار ممنوعه واسه همین نمی خواستم ببرم) ولی آخرش تفنگ بادی ها کاری نکردن و فقط با ساچمه ای زدیم

اولش چندتا سوتی عظیم دادم و پرنده هایی که همه آرزوی دیدن و زدنش رو دارن رد کردم ولی خوب بعدش دستم راه افتاد

کلی پیاده روی کردیم و گشتیم

ولی بهترین قسمتش این بود که ما یه پرنده رو زدیم و پرنده از بالای درخت افتاد و همینطور که داشت می افتاد سرو صدا میکرد که یه دفعه دیدیم یه جغد پر زد و اومد که بگیردش (صحنه حمله جغد به شکار ما واقعا با شکوه بود) من هم نامردی نکردم و زدمش

 البته بعدش خودمم ناراحت شدم ولی خوب یه دفعه ای شد ما هم گرم بودیم حواسمون نبود بچه ها هم یه دفعه گفتند بزنش من هم زدمش

سر آخر هم  عقب وانت رو پر برف کردیم . علتشو هنوزم نمی دونیم چی بود که اون همه برف رو ریختیم تو ماشین در حالی که دستمون کاملا بی حس شده بود

درکل خیلی حال داد

جغده رو هم تاکسیدرمی کردم

میشکا سو (میچکا سو)

همیشه شکار یکی از لذت های من بوده و الان یه چند وقتیه این علاقه چند برابر شده


شکار انواع و روش های گوناگون داره . چون اینجا به غیر از پرنده چیز دیگه ای واسه شکار نیست و اسحله ما هم یا تفنگ شکاری (همون ساچمه ای ) یا تفنگ بادی هست.


تفنگ ساچمه ای معمولا واسه پرندگان بزرگتره که الان دیگه خیلی کم شده و فقط تو فصلش یه چند تایی میشه دید ولی تفنگ بادی واسه پرندگان کوچکتر مثل گنجشک و ... هست که تقریبا تو همه فصول هستند .


شکار کردن یا زدن شکار روی هوا یعنی در حالی که پرنده روی هوا در حال حرکته با یه تفنگ ساچمه ای لذتی داره که نمیشه با چیز دیگه مقایسه اش کرد ولی همونطور که گفتم الان دیگه این جور پرنده ها کم شده


یکی از این پرندگان قرقاول هست که شکارش تقریبا یه شکار اعیانی مشه


یه مقدار قدیم تر یعنی دوران جوانی پدرم قرقاول زیاد بود ولی الان فقط تو کوه ها و بعضی جاهای بخصوص میشه اونها رو پیدا کرد که البته شکارشون هم ممنوعه ولی شکارچیان با تجربه مثل پسر عموی من یه جاهایی رو بلدند که هر سال میرن شکار میکنند. پسر عموم یه بار گفت بیا با هم بریم ولی به علت مشکلاتی که پیش اومد و همین جا هم گفتم نشد که برم


خوب اینها تقریبا مقدمه و یه پیش زمینه هایی از شکار و شکارچی بود تا برسیم به اصل مطلب که همون موضوع یادداشته


میشکا سو


یه اصطلاح محلی که به شکار پرندگان کوچک مثل گنجشک تو شب میگن


تو سال های قبل به علت دور بودن از محل نمی تونستم برم میشکا سو


ولی امسال که اینجا هستم اگه بتونم حتما میرم


لذتش واسه من که خیلی زیاده و البته واسه همه همینجوریه جوری که پیاده روی زیاد حتی تا ۱۰ کیلومتر تو شب سرد با اون همه وسیله اصلا احساس خستگی نمیاره و حتی لذت خودشو داره


کلی گشتن واسه پیدا کردن گنجشک یا پرنده دیگه تو درخت ها که مهارت و دقت می خواد که البته من زیاد ماهر نیستم واسه همین با پیدا کردن یه گنجشک کلی ذوق میکنم و تازه اینکه بتونی بزنی یا نه که زدنش باز یه حال دیگه ای داره


بستگی به شانس و اینکه بدونی کجا باید بری می تونی از ۳۰ -۴۰ تا پرنده تا ۳۰۰- ۴۰۰ تا پرنده (حتی با یه کمی وقت گذاشت بیشتر) شکار کرد


بعد از شکار یا پرنده ها بین افراد تقسیم میشه یا همون جا کباب و خورده میشه که ما معمولا همون جا می خوریم


مقدمات برای خوردن هم باحاله


اول پر کردن همه پرنده ها و بعد خالی کردن شکمشون



و بعد هم کباب کردن



این هم مال دیشبه


و آخر سر هم خوردن که درسته یه گنجشک رو میذاری تو دهنت و میخوری


در کل به من یکی که میشکا سو خیلی حال میده هم شکار و خوردنش هم در کنار دوستان بودنش و گپ زدن و خندیدن و ...


امیدوارم شما هم خوشتون اومده باشه (اگه می خواین و میتونین بیاین من در خدمتم و خیلی خوشحال هم میشم)