کلیپ شعر ضمیمه شده. توصیه میکنم حتما ببینیدش
ای جماعت چطوره حالاتتون ، قربون اون فهم و کمالاتتون
گردنتون پیش کسی خم نشه ، از سر بنده سایتون کم نشه
رازو نیاز بندگیتون درست ، حساب کتاب زندگیتون درست
باز یه هوا دلم گرفته امروز ، جون شما دلم گرفته امروز
راست و حسینیش نمیدونم چرا ، بِینی و بِینیش نمیدونم چرا
فرقی نداره دیگه شهر و روستا ، حال نمیدون مثل قدیما دوستا
شاپرک ها به نیش مجهز شدن ، غریب گَزا هم آشنا گَز شدن
شعرم اگه سست و شکسته بستس ، سرزنشم نکن دلم شکسته س
آدم دل شکسته بهش هَرَج نیست ، شعر شکسته بهش هَرَج نیست
تا که میوفته دندونای شیری ، روی سرت میشینه برف پیری
کمیسیون مرگ میشه تشکیل ، درو میشن بزرگترای فامیل
یه دفعه همکلاسیا پیر میشن ، همبازیها پیر و زمین گیر میشن
دمق نمونده تا بریم صبح زود ، پیاده تا امامزاده داوود
گذشت دوره ای که ماه یکی بود ، خدا و عشق آدما یکی بود
تو کوچه های قرضی صناعت ، عشق و گرفتن از شما جماعت
درسته که دیگه توی شهر ما نیست ، دلی که مثل کاروانسرا نیست
یه چیزی میگم ایشالله دلخور نشین ، قربون اون دلای تک سرنشین
شهر بدون مرد شهر دوده ، قربون شکل ماه هرچی مرده
مردای ده مردای کاه و گندم ، مردای ده مردای خوان هشتم
مردان پشت کوه مثل خورشید ، تو دلشون هزار جام جمشید
کیسه چپق به پَر شالشون ، لشکر بچه ها به دنبالشون
بیل و کلنگشون همیشه براق ، قلیونشون برا دماغشون چاق
صبح سحر پامیشن از رختخواب ، یکسره روپان تا غروب آفتاب
چهارتای رستمن به قد و قامت ، هیکلشون توپ تنشون سلامت
نبوده غیر گرده گُلاشون ، غبار گر نشسته رو کُلاشون
کلامشون دعا دعاشون روا ، سلام و نون و عشقشون بی ریا
مردای نازدار مردای شهرن ، با خودشون همین قبیله قهرن
مردای اخم و طعنه ی بی دلیل ، مردای سرشکسته ی زن ذلیل
مردای دکترای حل جدول ، مردای نق نقوی لوس تنبل
لعنت و نفرین میکنن به جاده ، اگر برن چهارتا قدم پیاده
مردای خواب تو ساعت اداری ، تازه دوساعتم اضافه کاری
توی رگاشون میکشه تنوره ، تری گلیسیرین و قند و اوره
انگار اتیش گرفته ترمه هاشون ، همیشه تو همه سگرمه هاشون
به زیرِ دست ترشی و عبوسی ، به منشی اداره چاپلوسی
برای جستن از مظان شک ها ، دائرة المعارف کلک ها
بچه به دنیا میارن با نزول ، اغلبشون یه دونه اون هم به زور
پیش هم از عاطفه دم میزنن ، پشت سر اما واسه هم میزنن
اینجا مهم فقط مقام و پُسته ، مردای شهر کارشون درسته
مشدی حسن چای و سماورت کو ، سینی یاقالی و گلپرت کو
ای به فدای ریخت و شکل پیپت ، بوی چپق نمیده عِطر پیپت
مشدی حسن قربون میز و فایلت ، قربون زنگ گوشی موبایلت
اونکه دهاتی و نجیبه مشدی ، میون شهری ها غریبه مشدی
قدیم ترا قاتله صفت داشت ، دزد سرگردنه معرفت داشت
اون زمونا که نقل تربیت بود ، آدم کشی یه جور معصیت بود
معنی نداره توی عصر سی دی ، بزرگ و کوچیکی و ریش سفیدی
تقی به فکر رونق نقی نیست ، کسی به فکر نفع اون یکی نیست
مقاله ها پشت هم اندازیه ، حناب و باند و حزب و خط بازیه
بس که به هر طرف ستادمون رفت ، صراط مستقیم زیادمون رفت
ارزشمون به طول و عرض میزه ، چقدر میزو صندلی عزیزه
تموم فکر وذکرمون همینه ، که هیشکی پشت میزمون نشینه
یه عمره دو دو زده چشم و چالت ، که خش نیفته روی میز کارت
اونا که مرد و زن دعاگوشون بود ، میز ریاست سرزانوشون بود
بیا بشین که میز اگه وفا داشت ، وفا به صاحبای قبل ما داشت
قدیم که نرخها به طالبش بود ، ارزش صندلی به صاحبش بود
فقیه اگه بالای منبر میشِست ، جون سه چار تا پله پایین تر میشِست
معنی شآن و رتبه یادشون بود ، حرمت مردم به سوادشون بود
روی لبت خوبه تبسم باشه ، دفتر کارت دل مردم باشه
مردا بدون میز هم عزیزن ، رفوزه ها همیشه پشت میزن
خلاصه قصه اونقدر درامه ، که ایدز پیش دردمون زکامه
فتنه و دعوا سر نونه مشدی ، دوره آخرالزمونه مشدی
جسارتاٌ شعرم اگه غمین بود ، به قول خواجه خاطرم حزین بود
دعا کنیم تا حالمون خوب بشه ، تا شعرمون یه ریزه مرغوب بشه
http://www.4shared.com/file/45721228/6798994b/__online.html
گریستم
آری گریستم . اما اینبار آن گریستنی نبود که آرامم کند.
بر گریستنم گریستم . گریستنی که زاریم را فهماند . روی فکر کردن به خدا را هم ندارم .
شرمسارم از گریستنم ، از کوچکیم ، از زبونیم ، از خوار بودنم ، از ذلیل بودنم .
گریستم . از ته دل .
به یاد آن شعر :
هی فلانی زندگی شاید همین باشد .
یک دروغ ساده
دروغی که برای عده ای سهل ، برای عده ای سخت ، برای عده ای به اجبار و برای عده ای غیر قابل قبول باشد . ولی هست . همیشه بوده و خواهد بود.
خدانگهدارت همسفر!!!